آقای نارنجی

آقای نارنجی، حرف‌ها و عصبانیت داریوش مهرجویی بابت از دست رفتن رفیق چندین ساله‌اش را می‌بیند و تأسف می‌خورد که چرا این چند سال عصبانیتش را فرو خورده. چرا فقط به گفتن خاطره و یاد کردن از جای خالی مهتاب بسنده کرده، چرا داد نزده؟ چرا در جواب «آروم باش» و «تحمل کن» نگفته «نه! من عصبانیم».
و بعد، احساسی گنگ، درونش را خنج می‌کشد. احساس فرو دادنِ گلوله‌ی آتشین و تلخی که شاید می‌توانست با فریادِ «نه! من عصبانی‌ام» برای همیشه از دستش رهایی یابد.

  • آقای نارنجی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی