آقای نارنجی

یادداشت پویان عسگری درباره فیلم «شیطان نئونی»، نیکلاس ویندینگ رفن را تا امروز حداقل سه چاهار بار خوانده‌ام. با آن‌که حرف‌های خوبی زده اما بسیار بد نوشته شده. با این حال از آن نوشته‌هایی‌ست که شما را درگیر خود می‌کند. مصداقِ سنجشِ تحملِ برای پیدا کردن جواهر در دل چیزی که به نظر بی‌ارزش و بی‌دلیل پیچیده شده . باید با چیزهایی که به گوشتان آشنا نیست مثل "میزانسن‌های اگزوتیک" ، "فیلمی «آرتی-فارتی»" یا "نمایشگاه اینستالیشن" کنار بیایید و بعد سعی کنید به عبارت‌های پیچیده‌ای فکر کنید که بعید می‌دانم بشود به این راحتی‌ها توضیحشان داد. سر در آوردن از "لحن غیر قابل تشخیص عینیت از هذیان" شاید ساده‌تر از درکِ "تعادل میان بیانگری و روایتگری"یا "سبک‌گرایی متناسب با ذهنیت‌پردازی متن" باشد اما به سختی‌اش می‌ارزد. حتماً و حتماً باید بند اول را درک کنید تا بتوانید از متن لذت ببرید. پس تحمل کنید و بند اول را با دقت بخوانید. وقتی به بند دوم برسید گردنه را رد کرده‌اید و حالا با خیال راحت می‌توانید از فسفرهایی که سوزانده‌اید نتیجه‌ی مطلوبی کسب کنید. جایزه‌ی شما این جملات درخشان در توصیفِ «شیطان نئونی»(یا با تخفیف، سینمای نیکلاس ویندینگ رفن) هستند:" شکلی دیگر از سطحیت که ظاهری پیچیده‌نما، متفرعن و گنگ دارد. فاقد شور آتشین ناخودآگاه هنرمندانه و غرق در نماد و تاویل‌گرایی. مدرن از سر نابلدی و نه از جهت انقلاب در اسلوب‌های کلاسیک."

 پ.ن:
 عسگری عادت دارد جایگاه فیلمی که در موردش حرف می‌زند را با قاطعیتی فراستی‌وار تعیین کند.در نوشته‌هایش مدام با عبارت‌های بهترین/بدترین فیلم تاریخ سینما(/دهه/دو دهه اخیر) مواجهه می‌شوید. این‌ها را هم بگذارید توی همان بند اول.

  • آقای نارنجی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی